English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6740 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
glib answer U پاسخ بدون ملاحظه [بی فکر]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
irrespective of U بدون ملاحظه
Without the least regard . U بدون کمترین ملاحظه یی
blankly U بدون ملاحظه بکلی
irrespectively U بدون ملاحظه چیزهای دیگر مستقلا
no answer [n/a] [in forms] U بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
She is a considerate (an inconsiderate ) person . U آدم با ملاحظه یی ( بی ملاحظه یی ) است
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
remarks U ملاحظه
remarking U ملاحظه
disregardful U بی ملاحظه
remarked U ملاحظه
cum grano U با ملاحظه
tact U ملاحظه
thoughtless U بی ملاحظه
regards U ملاحظه
incircumspect U بی ملاحظه
incosiderate U بی ملاحظه
inconsiderate U بی ملاحظه
prudence U ملاحظه
regarded U ملاحظه
regard U ملاحظه
remark U ملاحظه
indiscreet U بی ملاحظه
consideration U ملاحظه
considerations U ملاحظه
bluftly U بی ملاحظه
gravitas U ملاحظه
animadversion U ملاحظه
unmindful U بی ملاحظه
unconsidered U بی ملاحظه
rashness U بی ملاحظه گی
unthinking U بی ملاحظه
observation U ملاحظه
not unmindful U بی ملاحظه
respect U ملاحظه
respects U ملاحظه
incautious U بی ملاحظه
observations U ملاحظه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
observe U ملاحظه کردن
wary U با ملاحظه هشیار
regarded U ملاحظه کردن
regards U ملاحظه کردن
regardant U ملاحظه کننده
regrad for others U ملاحظه دیگران
regard U ملاحظه کردن
notes U ملاحظه کردن
noted U مورد ملاحظه
regard for others U ملاحظه دیگران
to take note of U ملاحظه کردن
circumspect U ملاحظه کار
observed U ملاحظه کردن
observes U ملاحظه کردن
perceives U ملاحظه کردن
note U ملاحظه کردن
perceiving U ملاحظه کردن
noteless U غیرقابل ملاحظه بی نت
heed U ملاحظه رعایت
heeded U ملاحظه رعایت
heeding U ملاحظه رعایت
worthy of note U قابل ملاحظه
perceived U ملاحظه کردن
noting U ملاحظه کردن
perceive U ملاحظه کردن
observing U ملاحظه کردن
consider U ملاحظه کردن
annotations U تحشیه ملاحظه
annotation U تحشیه ملاحظه
inadvertent U بی ملاحظه سهوی
healable U قابل ملاحظه
considers U ملاحظه کردن
heeds U ملاحظه رعایت
circumspective U ملاحظه کار
considerately U ازروی ملاحظه
ciecumspect U ملاحظه کار
circumspectly U ملاحظه کارانه
reckless U بی ملاحظه بی اعتنا
canniness U ملاحظه کاری
blat U بی معنی و بی ملاحظه
remarks U تبصره ملاحظه کردن
to take in a reef U با ملاحظه کار کردن
petty U غیر قابل ملاحظه
without the gloves U جدا بی ملاحظه بی رودربایستی
noteworthily U بطور قابل ملاحظه
noteworthiness U قابل ملاحظه بودن
remark U تبصره ملاحظه کردن
remarked U تبصره ملاحظه کردن
observantly U از روی ملاحظه و رعایت
remerkableness U قابل ملاحظه بودن
remarking U تبصره ملاحظه کردن
unconsidered U غیر قابل ملاحظه
remarkably U بطور قابل ملاحظه
sizeable U قابل ملاحظه بزرگ
To be observant of the regulations . U ملاحظه مقررات را کردن
As you can see for yourself. U همانطور که ملاحظه می فرمایید
blat U بی ملاحظه حرف زدن
sizable U قابل ملاحظه بزرگ
oversubtle U بیش از حد ملاحظه کار
considerably U بطور قابل ملاحظه
noticeably U بطرز قابل ملاحظه
thoughtful of others U با ملاحظه نسبت بدیگران
unadvied U تند بی ملاحظه بی احتیاط ناسنجیده
guarded U احتیاط امیز ملاحظه کار
observingly U از روی ملاحظه حرمت گرارانه
heeding U محل گذاشتن به ملاحظه کردن
unadvised U تند وبی ملاحظه بی احتیاط
heeded U محل گذاشتن به ملاحظه کردن
He is very cartious ( circrmspect, reserved ) . U خیلی ملاحظه کار است
heed U محل گذاشتن به ملاحظه کردن
to take off the gloves U رودربایستی راکنارگذاشتن بی ملاحظه گفتگوکردن
Observation of natural phenomena . U ملاحظه پدیده های طبیعی
It was some consikerable amount. U مبلغ قابل ملاحظه ای بود
heeds U محل گذاشتن به ملاحظه کردن
notably U بطور برجسته یا قابل ملاحظه
You must make allowances for his age . U باید ملاحظه سنش را بکنی
reappraise U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraising U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraises U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
hardball U فعالیت سخت و عاری از ملاحظه و مروت
to respect persons U ملاحظه کردن وواهمه داشتن ازمردم
reappraised U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
not to lose sight of U ملاحظه کردن [به کسی یا چیزی] را فراموش نکردن
to be wary of saying something U در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
scapegrace U ادم بی پروا وبی ملاحظه اصلاح ناپذیر
No more Mr. Nice Guy! <idiom> U دیگر به هیچ کس ملاحظه نمیکنم! [اصطلاح روزمره]
respecter U کسی که از مردمان بانفوذ یاتوانگر ملاحظه یا صرفداری میکند
respecters U کسی که از مردمان بانفوذ یاتوانگر ملاحظه یا صرفداری میکند
worthy of remark U قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
replying U پاسخ
respond U پاسخ
response U پاسخ
replies U پاسخ
answering U پاسخ
responds U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
counterplea U پاسخ رد
reply U پاسخ
responsions U پاسخ
answered U پاسخ
item of written comment U پاسخ
replied U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
no U : پاسخ نه
replication U پاسخ
in reply to U در پاسخ
response [commentary] U پاسخ
statement U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
responses U پاسخ
responded U پاسخ
answerback U در پاسخ
answers U پاسخ
answer U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
representation [statement] U پاسخ
answers U : پاسخ دادن
position response U پاسخ مکانی
popular response U پاسخ رایج
answers U پاسخ به یک سوال
answers U : جواب پاسخ
to definitive answer U پاسخ قطعی
an a answer U پاسخ مثبت
response intensity U شدت پاسخ
anatomy response U پاسخ کالبدی
answer U : پاسخ دادن
answer U : جواب پاسخ
answer mode U حالت پاسخ
response generalization U تعمیم پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
response duration U مدت پاسخ
response differentiation U تفکیک پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
response rate U سرعت پاسخ
response set U امایه پاسخ
solution U پاسخ یک مشکل
solutions U پاسخ یک مشکل
running rate U اهنگ پاسخ
Recent search history Forum search
1postside
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی lead lag compensator
2شما اهل کجا هستید
2In order to be interesting you have to be mean
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1leave the trial?
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com